چرا نقاشی قهوهخانهای دفورمه و خام است؟
تاریخ انتشار: ۱۲ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۴۳۳۱۶۸
مهدی طالعینیا، احیاگر پردههای نقالی و نقاش قهوه خانهای اظهار کرد: نقاشی قهوهخانهای نوعی از نگارگری ایرانی است که در حوزه هنر عامه جای میگیرد. بقیه نگارگریها در حوزه هنر فاخر یا هنر کلاسیک یا هنر درباری و اشرافی کار میشد.
بیشتربخوانید
دلیل از بین رفتن سنت نقاشی های قهوه خانه ای چه بود؟او در ادامه گفت: از آنجا که نقاشی قهوهخانهای با عوام طرف است، طبیعتا آن پیچیدگیها و ظرافتهای نقاشی نگارگری ایرانی را ندارد و با یک سری دفورماسیونها و خامدستیها، محتوای خودش را بیان میکند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او در ارتباط با محصول نقاشی قهوهخانهای اینطور بیان کرد: این هنر دو محصول دارد که یکی از آنها تابلو و دیگری پرده است. تابلوها معمولا کوچکتر هستند و کلاف چهارچوب و قاب دارند و در مکانی خاص نصب میشوند. پردهها معمولا بدون کلاف هستند و علتش این است که نقاش یا نقال بتواند آن را رول کند و به مکانهای مختلف ببرد. ابعاد پردهها نیز معمولا بزرگ است.
او در ادامه به محتوای نقاشی قهوهخانهای اشاره کرد و گفت: محتوای این هنر معمولا مذهبی، شاهنامهای، بزمی و یا زنانه است. در محتوای مذهبی معمولا قصههای سیدالشهدا و دیگر معصومین به تصویر کشیده میشود. در محتوای شاهنامهای معمولا قصههای اساطیری، پهلوانی و تاریخی شاهنامه ارائه میشود. در زمینه بزمی نیز زنان نقش فعال دارند. همچنین در هنر پردهکشی هیچگاه بزمینگاری نداشتیم و در قسمت پرده تنها محتوای مذهبی ارائه میشود.
او با اشاره به اینکه نقاشی قهوهخانهای منسوخ شده است، بیان کرد: این هنر نزدیک به ۳۰ یا ۴۰ سال است که منسوخ شده است و من طی پروژهای تحت عنوان احیای نقاشی قهوهخانهای و هنر پردهکشی شروع به فعالیت کردم. در گام بعدی کار مشخص شد که هنر پردهکشی محتوای بزمی و شاهنامهای ندارد؛ بنابراین من اولین ورژن شاهنامهای و بزمی این هنر را تولید کردم که در واقع خلاء تاریخی و محتوایی این هنر پُر شد.
او در ادامه درباره این پردهها گفت: از آنجایی که ابعاد این پردهها بزرگ است، پردهها باید قصههای زیادی را در خود نشان دهند. اصولا پردهها از آنجایی که برای طول سال طراحی میشوند، ۷۲ مجلس و قصه مهم دارند.
او درباره پردههای بزمی گفت: پردههای بزمی از بزمهای مختلف ایرانیان است. جشنهای فروردینگان، اردیبهشتگان، خردادگان، تیرگان، مردادگان، شهریورگان یا صده تا دیگان و بهمنگان و اسفندگان که هر کدام از اینها مربوط به بزمهای آب و آتش بودند در این پردهها جای میگیرد.
او درباره اولین پرده بزمی که خودش روی آن کار کرده بود، گفت: این پرده تمام تاریخچه و فلسفه محتوای جشنها را در خود دارد؛ برای مثال پرتاب سنگ توسط طهمورث به سمت مار و درست شدن آتش برای جشن چهارشنبه سوری در این پرده وجود دارد. علاوه بر این، رسوم جشن و فلسفه باستانی آن بیان میشود.
پرده نقالی جشنهای باستانی ایرانی
او در ادامه این گفتگو بیان کرد: علاوه بر پرده بزمی یک پرده با حضور تمام زنان شاهنامه کار کردم که حدود ۳۰ نفر از زنان شاهنامه از ارنواز و شهنواز تا گردینه، تهمینه، گردآفرید، شیرین، سودابه و رودابه در این پرده حضور دارند.
طالعینیا در پاسخ به این سوال که آیا نقاشی قهوهخانهای میتواند بستر مناسبی برای پرداختن به موضوعات مختلف باشد یا خیر، اینطور گفت: از آنجایی که این هنر در حوزه نگارگری جای میگیرد و هنر ملی است، جای کار دارد. همچنین میتوان گفت از آن جهت که این هنر با مناسک و مراسم باستانی ما ارتباط دارد، بستر مناسبی است، اما به اسپانسر و حمایت نیاز دارد و اصولا هنر در زمان خودش برای رشد نیازمند حمایت از سمت دولت است. اگر این حمایتها صورت بگیرد، این جریان میتواند مفید باشد و به قولی در اجتماع گُل کند.
او درباره علت کمرنگ شدن این هنر در جامعه ایرانی گفت: تجربه شخصی من نشان میدهد علت اینکه این هنر منسوخ شده است، قابلیت نداشتن این هنر نیست بلکه اغلب مدیران ما قابلیت، بهره و سواد کافی از این جریان را نداشتند.
او در پاسخ به این سوال که جذابیت نقاشی قهوه خانهای برای مخاطبان به اصیل بودن این هنر مربوط میشود یا خیر، اینطور بیان کرد: نگارگری جزو آرکتایپهای ذهنی ما است و ما به صورت فطری این هنر را میشناسیم. همانطور که نقاشی قهوهخانهای ریشه در نگارگریهای دیگر دارد و آن نگارگریها ریشه در نقشبرجستههای باستانی دارد؛ برای مثال پیشینه پردههای درویشی که جزئی از نقاشی قهوهخانهای است به نقشبرجستههای باستانی برمیگردد. در تخت جمشید نیز همین بزمها و فیگورها وجود دارد و چیزی نیست که بنا بر مصلحت کسی یا گروهی درست شده باشد و مخاطب آن را در حافظه تاریخی خود دارد.
طالعینیا در پایان به استقبال مردم از هنر نقاشی قهوه خانهای اشاره کرد و گفت: دو سال است که شهرداری منطقه ۳، خیابان ولیعصر، پارک ملت را به این پردهها اختصاص داده و تصاویر موجود نشان میدهد که استقبال مردم از این هنر بینظیر است، اما متاسفانه با توجه به اینکه اغلب مدیران ما سواد و تحصیلات کافی ندارند، نتوانستند این مکتب را آنطور که باید و شاید حفظ کنند.
منبع: ایسنا
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردیمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: تاریخ ایران نقاشی قهوه خانه ای نقاشی قهوه خانه ای پرده ها او در ادامه شاهنامه ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۴۳۳۱۶۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مردِ شماره «۴۴» گرافیکِ ایران کیست؟
روز گذشته، انجمن صنفی طراحان گرافیکِ ایران، از مردی با شماره عضویت «۴۴» در این انجمن تجلیل و به مناسبت هفته گرافیک ایران، نمایشگاهی از آثار او برپا کرد. کامرانِ کاتوزیان، هنرمند پیشکسوت، عضو شماره «۴۴» این انجمن است که به عقیده بسیاری تحول قابل توجهی را در صنعت تبلیغات به وجود آورده است.
به گزارش ایسنا، کامران کاتوزیان حالا ۸۳ ساله است؛ با احتساب ارقام و اعداد و به حساب ما البته. این هنرمندِ طراحِ گرافیک، پیشتر در بخشی از مستندی کوتاه که سال ۱۳۹۰ در مراسم تولد ۷۰ سالگیاش در خانه هنرمندان ایران پخش شد، گفته بود: «احساس میکنم هنوز ۲۵ سالهام ...»
با محاسبه ارقام و اعداد که از نگاهِ دل، معیار صحیحی برای محاسبه سالهای عمرِ آدمی نیست، کامرانِ کاتوزیان، که یکی از نمایندگان اصلی جریان هنر انتزاعی در ایران بهشمار میرود، بدونِ در نظر گرفتنِ علاقه کودکیاش به نقاشی، دستِکم ۷۰ سالی را صرفِ طراحی گرافیک کرده است؛ به طوری که وقتی بزرگانِ هنر درباره او صحبت میکنند، گفتههایشان مملو از اشاره به افتخاراتِ کسب کرده و تحولات ایجاد شده از سوی اوست.
کسب جایزه مشترک چهارمین بینال تهران در سال ۱۳۴۳ به همراه ژازه طباطبایی ـ نقاش و مجسمهسازِ نوگرا ـ، شرکت در بینال پاریس در سال ۱۳۴۴، شرکت در بینال ونیز ۱۳۴۵، شرکت در جشنواره بین المللی هنر-واشنگتن در سال ۱۳۵۶، تاسیس گالری صبا ۱۳۴۳، فعالیت در شرکت تبلیغاتی آوانگارد در سال ۱۳۵۰، فعالیت در شرکت تبلیغاتی کارپی در سال ۱۳۶۵ و... از جمله سوابقی است که میانِ فعالیتهای این هنرمند به آن اشاره میشود.
حال روز گذشته، انجمنِ صنفیِ طراحانِ گرافیک در مراسم هفته گرافیک سال ١۴٠٣، از کامران کاتوزیان ـ پیشگام و پیشکسوت این عرصه ـ تقدیر و به صورت همزمان نمایشگاهی از آثار او در خانه هنرمندانِ ایران، برپا کرد؛ گرامیداشتِ فعالیتِ مردی با شماره عضویت «۴۴» در انجمنِ صنفیِ طراحانِ گرافیک.
بیشتر بخوانید
بزرگداشت کامران کاتوزیان در هفته گرافیک ایران
« احساس میکنم هنوز ۲۵ سالهام ...»
در نشست اخیرِ این انجمن نیز که هر هفته گذشته برگزار شد، ضمن اشاره به تاثیرِ کاتوزیان بر عرصه تبلیغات، به خصوص در بازه فعالیتش در آژانس تبلیغاتی آوانگارد، تاکید شد که درخشانترین دوره کاری این هنرمند مربوط به فعالیت آژانس آوانگارد است که به نوعی موجب احیای صنعت تبلیغات نیز شد.
آثاری که قرار است به مناسبت هفته گرافیکِ ایران برگزار شود نیز، اغلب مرتبط با فعالیتِ این هنرمند در حوزه تبلیغات است.
از جمله آثاری که انجمن صنفی طراحان گرافیکِ ایران از کامران کاتوزیان منتشر کرده است. از جمله آثاری که انجمن صنفی طراحان گرافیکِ ایران از کامران کاتوزیان منتشر کرده است. از جمله آثاری که انجمن صنفی طراحان گرافیکِ ایران از کامران کاتوزیان منتشر کرده است. از جمله آثاری که انجمن صنفی طراحان گرافیکِ ایران از کامران کاتوزیان منتشر کرده است. از جمله آثاری که انجمن صنفی طراحان گرافیکِ ایران از کامران کاتوزیان منتشر کرده است. از جمله آثاری که انجمن صنفی طراحان گرافیکِ ایران از کامران کاتوزیان منتشر کرده است.کامرانِ کاتوزیان پس از پایان دوره اول متوسطه برای ادامه تحصیل راهی آمریکا شد؛ در آنجا به توصیه یکی از اساتید خود، به دانشگاه ویندهام در ایالت ورمونت رفت و در سال ۱۳۴۰ در رشته هنرهای زیبا ـ نقاشی و مجسمهسازی ـ فارغ التحصیل شد.
او گفته است: «چرخش دیدگاه من به طرف نقاشی [مدرن] در سال ۱۹۶۲ اتفاق افتاد؛ یعنی زمانی که من ویلیام هانت را- که فکر میکنم یکی از بهترین نقاشان معاصر امریکا است- ملاقات کردم.»
کاتوزیان همچنین گفته بود: «از نقاشان مورد علاقهام در زمان تحصیل، بیش از همه کلاین (نقاش امریکایی/ ۱۹۱۰- ۱۹۶۲)، که هنوز هم با من است، بود. او که عمری چندان طولانی نداشت، دوره کوتاهی درخشید. نقاشیهایش به قدری قرص و مسلط بود که آدم مقابل کار له میشد. در دورهای ماجراجویی جکسن پالک (نقاش امریکایی/ ۱۹۱۲- ۱۹۵۶) من را مسحور خودش کرد. همچنین نقاشان دیگری مثل مارک روتکو (نقاش ۱۹۰۳- ۱۹۷۰) و مارک توبی (نقاش امریکایی/ ۱۸۹۰- ۱۹۷۶) که کارهای خیلی درخشانی داشتند. در نیویورک آن سالها، وقتی به گالریها سر میزدی، آثاری را میدیدی، بسیار قرص و بینظیر، و از نقاشانی که اصلاً معروف نبودند. بعد از آن دیگر کارهایی به آن محکمی و درخشندگی ندیدم. بدی نقاشی آبستره این است که خیلی سریع، اول صدها، و بعد هزاران نفر به آن پیوستند و چون چشم مخاطب به این نوع کارها عادت نداشت، بنابراین، در تشخیص هم دچار اشکال میشدند. شارلاتانیسم خیلی سریع در این سبک رخنه کرد، در حالیکه کمتر آدم خُبرهای قادر به تشخیص درستی و نادرستی و اصالت آن بود.»
همانطور که کاتوزیان گفته بود، به عقیده بسیاری از پژوهشگران هنری، تأثیر آثار کلاین در آثار دورههای مختلف کار این هنرمند قابل ردگیری است.
اثر فرانتز کلاین اثر کامران کاتوزیانانرژی ضربه قلم فرانتز کلاین، حرکت هیجانی او هنگان خلق اثر را نمایان میکنند؛ به طوری که گویی حرکت قلم بر بوم، قرص و محکم و مطمئن بوده است، همانطور که کامران کاتوزیان اظهار کرده بود «نقاشیهایش (کلاین) به قدری قرص و مسلط بود که آدم مقابل کار له میشد.»
و گویی کاتوزیان، این شکلِ شدت حرکت قلم مو و رنگ گذاری جسورانه را در آثار خود حفظ کرده است.
آنطور که گفته شده، آیدین آغداشلو دربارهٔ آخرین نمایشگاه کامران کاتوزیان اینطور اظهار نظر کرده بود. «وقتی قرار شد آثار تازه کامران کاتوزیان را تماشا کنم، نمیدانستم انتظار دیدن چه نوع مجموعهای را باید داشته باشم و پس از انزوای چندساله او و دوری سالیان اخیر من از نمایشگاههای نقاشی، ارتباط میان هنرمند و مخاطب چه صورتی خواهد یافت؟ اما وقتی دیدم، آسوده شدم که نقاشیها، در وجهی بسیار جدی و حرفهای، تداوم معنا و دستاورد گذشته او را دنبال کرده بودند و آن شدت حرکت قلم مو و رنگگذاری جسورانه، گیرم کمی ملایمتر، همچنان جاری و باقی و مداوم بود. تعلق و وابستگی قدیمی و همیشگی کامران کاتوزیان به مکتب اکسپرسیونیزم انتزاعی سالهای ۵۰ میلادی نیویورک، که هیچ کاستی نگرفتهاست، و با گوشه چشمی به کارهای پرتلاطم کلاین یک سره جهان شخصی و خاص خود را دنبال و بنا میکند.»
روز گذشته نیز هفتم اردیبهشت ۱۴۰۳، در سالن استاد شهناز خانه هنرمندان ایران، هفته گرافیک ایران با افتتاح نمایشگاه آثار کامران کاتوزیان در گالری استاد ممیز و نمایشگاه پوستر در جستجوی نسل نو در گالری تابستان خانه هنرمندان ایران همراه شده بود.
در این مراسم بهرام کلهرنیا ـ رییس هیات مدیره انجمن گرافیک ایران ـ ضمن اشاره به دشواریهای این انجمن، ایستادن تا لبه سقوط و نابودی و سپس نگه داشتنش با چنگ و دندان، بر ایستادن زیر سایه کامران کاتوزیان تاکید کرد. او ضمن توصیف کاتوزیان با عنوان «سرو عتیق» گفت: «نخستین شماره ویژهنامهای دوره جدید انجمن آماده شده و با اسم استاد کاتوزیان بیرون آمده است. امیدوارم انتشار این ویژهنامه ادامه دار باشد.»
بخشی از مراسم روز گذشته، به نکوداشت کامران کاتوزیان اختصاص پیدا کرد و ویدیویی که به گفته امراله فرهادی ۱۲ سال قبل از کامران کاتوزیان تهیه شده بود، پخش شد.
امرالله فرهادی گفت: «واقعیت اینکه امکان فیلمبرداری جدید از آقای کاتوزیان وجود نداشت. امیدوارم آقای کاتوزیان دهها سال عمر کنند اما نباید فراموش کنیم که ایشان در این سالها خیلی اذیت شدهاند. از سال ۸۳ امکان همکاری و دوستی با ایشان را داشتم و به آن افتخار میکنم. کاری که در این رویداد انجام دادیم، این بود که خواستیم ویژه نامهای را برای آقای کاتوزیان در بیاوریم. از روزی که با افراد تماس گرفتیم تا یادداشتهای خود درباره ایشان را برایمان ارسال کنند، تنها یک روز گذشت و تقریبا تمام مطالب جمع شد. این ویژه نامه مطالب خوبی درباره آقای کاتوزیان دارد. بنابراین اگر کسی بخواهد ایشان را بشناسد، به خواندن مطالب این ویژهنامه را توصیه میکنم.»
او ادامه داد: «کاتوزیان در این سالها سختیهای خیلی زیادی را از سر گذراند. او در هر جایی کار میکرد، برای ما مانند الگویی بود که دنبالش میکردیم. او در کار خود ساختارشکن و شجاع بود. همین موضوع سبب شد تا به او اتهامهای واهی بزنند و حتی تا دادگاه ببرند. او را ممنوع الکار کردند اما او رفت و کار خودش را انجام داد. او هیچوقت معلم رسمی نبود، اما تاثیرش در کارهای امروز دیده میشود. برای ایشان آرزوی سلامتی میکنم.»
در بخش بعدی این مراسم نیز با حضور بهرام کلهرنیا، مجید بلوچ، علی خسروی، رضا خاکساری، علیرضا مصطفی زاده، لوح یادبودی از طرف انجمن گرافیک ایران به امراله فرهادی اهدا شد تا آن را به دست استاد کاتوزیان برساند.
انتهای پیام